moshaverrkhob moshaverrkhob
|
كم آموزي در كودكان، به معناي عدم برخورداري كافي از آموزشهاي لازم در زمينههاي مختلف، ميتواند پيامدهاي منفي بسياري براي فرد و جامعه داشته باشد. كم آموزي مي تواند تأثيرات منفي بر زندگي كودك داشته باشد. كودكان كم آموز ممكن است در مدرسه دچار مشكل شوند، در روابط اجتماعي خود با ديگران دچار مشكل شوند و در آينده در زمينه شغلي و اجتماعي خود با مشكل مواجه شوند. كم آموزي در كودكان علائم كم آموزي در كودكان مي تواند متفاوت باشد و بسته به سن كودك، مهارت هاي تحصيلي و اجتماعي مورد انتظار و همچنين عوامل زمينه اي ايجاد كننده كم آموزي متفاوت باشد. علل كم آموزي در كودكان عوامل اقتصادي و اجتماعي: فقر، بيكاري، عدم دسترسي به امكانات آموزشي، و مشكلات خانوادگي، از جمله عوامل اقتصادي و اجتماعي هستند كه ميتوانند منجر به كم آموزي در كودكان شوند. علائم كم آموزي در كودكان كودكان كم آموز، ممكن است علائم مختلفي از خود نشان دهند. برخي از اين علائم عبارتند از: عدم پيشرفت تحصيلي: كودكان كم آموز، در مقايسه با ساير كودكان هم سن و سال خود، پيشرفت تحصيلي كمتري دارند. (كندي در يادگيري مفاهيم جديد، مشكل در خواندن، نوشتن و رياضي، مشكلات در درك مطلب، مشكلات در حافظه و مشكلات در تمركز) ارتقاي سطح اقتصادي و اجتماعي جامعه: با رفع مشكلات اقتصادي و اجتماعي، ميتوان زمينههاي لازم را براي دسترسي همه كودكان به آموزشهاي لازم فراهم كرد. آموزش ويژه: آموزش ويژه مي تواند به كودكان كم آموز كمك كند تا مهارت هاي تحصيلي و اجتماعي خود را بهبود بخشند. علت ياد نگرفتن درس اختلالات يادگيري: اختلالات يادگيري شرايطي هستند كه مي توانند توانايي كودك را در يادگيري و پردازش اطلاعات مختل كنند. برخي از اختلالات يادگيري شايع عبارتند از اختلال خواندن، اختلال نوشتن و اختلال رياضي. منبع:كانون مشاوران ايران-كم آموزي در كودكان ✔️ درمان تضميني
امتیاز:
بازدید: 0
واژه ” عقب افتادگي ” پيشرفت آموزشي را به سن زماني كودك مربوط مي سازد و از اين رو سطح پيشرفت تحصيلي كودك را با اكثريت همسالان او مقايسه مي كند ؛ كم آموزي يا كم كاري ، به ظرفيت فردي دانش آموز مربوط مي شود. در مورد اول ؛ هنجار گروهي به عنوان معيار عمل مي كند ، و در مورد دوم ؛ توانايي يادگيري هر كودك خاص مورد بحث قرار مي گيرد . در سال هاي اخير ؛ به نياز هاي كودكاني كه از نظر آموزشي عقب افتاده يا كند آموز بوده اند ، يا هر دوي اين مشكلات را داشته اند ، توجه قابل ملاحظه اي شده است . گرچه همچنان آنچه براي براورده ساختن نياز هاي اين كودكان لازم است ، نا كافي است ، دست كم اين نياز ها به خوبي شناخته شده اند . اما در مورد كم آموزي ؛ وضعيت اصلا اينگونه نيست . هنوز نيز پدر يا مادر يا حتي معلمان بيشتر مواقع چنين تصور مي كنند كه اگر كودكي در مدرسه بد عمل كند ، بايد يا كودن باشد يا تنبل ، يا آنكه احتمالا هر دو ويژگي را داشته باشد . آنها در اين سرزنش خود ، كلاسهاي بزرگ و معلمان بي تجربه را نيز ، دخيل مي شمارند. براي مطالعه بيشتر: ارتقاي مهارتهاي كلي و تحصيلي كودك نكاتي براي كمك به كودكان با ناتواني هاي يادگيري اينكه ممكن است كودكان باهوش يا بسيار هوشمند ، در كار مدرسه شان به حد توان بالقوه خود نرسند يا حتي در سطح اكثريت گروه سني خودشان نيز عمل نكنند ، علي رغم شواهد موجود ، كمتر مورد قبول واقع شده است . (پرينگل ، 1970 ) از كودكان تيز هوش استثنايي ، معمولا نمي توان انتظار داشت كه در سطحي متناسب با سن عقلي شان عمل كنند . نخست ، بخاطر اينكه ، بعيد است آن ها تا مرحله اي به اين حد پيشرفته آموزش ديده باشند . دليل ديگر اين است كه روشن است آموزش مناسب براي دانش آموزان متوسط پانزده ساله از نظر كيفي و كمي به هيچ وجه براي كودك ده ساله اي كه سن عقلي پانزده ساله را دارد ، مناسب نيست . به علاوه ، براي اكثر كودكان داراي استعدادي استثنايي ، نظير كودكان نابغه در رياضي ، معيار هاي متداول پيشرفت ، اصولا قابل كاربرد نيستند . با اين حال ؛ در بريتانيا آموزش كودكان توانا به طور كلي ، و نياز هاي كودكان توانا و كم كار به خصوص تا كنون تنها توجه محدودي را به خود جلب كرده است . علت هاي مشكلات آموزشي به دليل رابطه ي تنگاتنگ ميان عاطفه و يادگيري ، عدم موفقيت تحصيلي ،اغلب با مشكلات رفتاري متفاوتي همراه است . چون اساس هر نوع يادگيري در خانواده و در اولين سال هاي زندگي كودك پي ريزي مي شود ، در بسياري از موارد ، احتمال زيادي وجود دارد كه ريشه ي مشكلات آموزشي را نيز بتوان در آن دوران پيدا كرد . مطالعه ملي رشد كودكان بار ديگر نتايج حاصل را تاييد كرده است . براي نمونه ، در هفت سالگي ، در بين كودكاني كه ضعف خواندن داشتند ، ميزان ناسازگاري چهار برابر ساير كودكان در رسته ي هم دوره آن ها بود . تا سن هفت سالگي ، كودكان به قدر كافي در مدرسه بوده اند تا بتوان آن ها را براي عقب ماندگي در خواندن مورد سنجش دقيق قرار داد ؛ اما نه آن قدر زياد كه اين مشكلات آن ها ، به جز در مواردي اندك به ناسازگاري منجر شود ؛ به خصوص با توجه به اينكه اكثر مدارس آمادگي به كودكان كند آموز ” برچسب ” نمي زنند يا آن ها را به نحوي جريمه نمي كنند . اين مورد قويأ حاكي از آن است كه ناسازگاري در اكثر موارد ، علت يا حداقل دستاورد عقب ماندگي است نه اينكه حاصل آن باشد . ( ديوي و ديگران ، 1972 ) نگرش هاي پدر و مادر نسبت به كودك ، و به پيشرفت به طور كلي و به موفقيت تحصيلي به صورت ويژه ، و همين طور سطح آموزشي و ميزان انگيزش فرهنگي كه آن ها در سال هاي پيش از دبستان و پس از ان براي كودك فراهم كرده اند ، سهم بسزايي ايفا مي كند . شخصيت خود كودك و نحوه ي تعامل او با تمامي تأثيرات محيطي ، آمادگي ، انطباق پذيري و پاسخ دهي اش را نسبت به موقعيت مدرسه مشخص مي سازد . اين موارد مي توانند به نوبه ي خود ، براي نياز هاي خاص كودك رضايت بخش يا زيان بار باشند . اگر او خوش اقبال باشد آنچه تا كنون خانواده به او ارزاني داشته ، پرورش و تكامل مي يابد و بدين تربيت دامنه ي روابط عاطفي و همين طور افق هاي فكريش گسترده مي شود . در بدترين شرايط ، به دليل روش تدريس كسل كننده روابط فردي ناموفق ، يا تلفيقي از اين دو ، امكان دارد كنجكاوي و لذت يادگيري كودك از بين برود . معلمي كه نقش خود را ، از القاي مهارت ها و ارائه ي اطلاعات ، گسترده تر مي شمارد ، از جايگاه مؤثري برخوردار است . او مي تواند تا حدي پيامد هاي پيشينه ي نا مطلوب فرهنگي و عاطفي خانواده را از بين ببرد يا حداقل آن را جبران كند ؛ او مي تواند كنجكاوي كودك را دوباره برانگيزد ، انرژي هاي عاطفي اش را با تحسين و قدر داني به جنبش درآورد و محروميت عاطفي او را با محبت كردن جبران كند ، اگرچه محبت او ، نسبت به عشق پدر و مادر ، كمتر صميمي و ” منحصر به فرد ” باشد . البته ؛ هرچه كلاس بزرگتر و محروميت كودكان بيشتر باشد ، معلم كمتر مي تواند وقت و توجه لازم را به هر فرد دانش آموز عرضه كند . در بيشتر موارد ، به مداخله واداشتن پدر و مادر تأثير گذاري برنگرش هاي آن ها تيز ضروري خواهد . منبع : كودك و نوجوان-مفهوم كم آموزي در كودكان
امتیاز:
بازدید: 79
|
|
[قالب وبلاگ : سایت آریا] [Weblog Themes By : sitearia.ir] |